محل تبلیغات شما
یه تولد خیلی مفصل و خوب تو یک تالار مجلل تو شمال شهر تهران براش گرفتم. از فامیل دو طرف هم دعوت کردم به صرف شام. شام : جوجه. کباب. زرشک پلو. شیرین پلو. باقالی پلو. چند نوع سالاد و دسر و الویه و .

تم باب اسفنجی زدیم با کیک زیبایی از باب اسفنجی. یه گیفت مینیون هم برای بچه ها خریدم که بهشون دادیم. خدا رو شکر مراسم خوبی بود. یکسری آهنگ تولد بچه گونه هم با گوشیم پخش کردم و آخر شب داییش و پسرخاله اش رقصیدن . یک مقدار هم از ساعتی که باید تحویل میدادیم دیرتر شد که چون آشنا بودن چیزی نگفتن .

قبل از مراسم تولد تو فکر خرید لباس ست بودم که ناخواسته جور شد. یه پیراهن سفید از فروشگاه السی واکی ترک برا خودم گرفتم و از همونجا هم برا عماد پیراهن و ست کامل خریدیم که لباسامون تو تولد کاملا ست و یکجور بود.

تو این زمان زمان زیادی رو تو روروئک میگذروند و خیلی دوست داشت. قسمتی از خونه ما که فرش نداشت با سرعت زیادی رو سرامیکا حرکت میکرد .

اقا عماد عزیز ما حدود 1سال و 1 ماهه بود که راه افتاد. قبلش یواش یواش دستاشو با احتیاط ول میکرد و چند قدم بر میداشت . با ترس زیاد و احتیاط. به نظر بچه احتیاط کاری می رسید که به نظرم بد نبود که احتیاط کنه. اوایل تعادلش خیلی بد بود و با وجود مراقبت های من و مادرش هرازگاهی اینور اونور میخورد و دادش میرفت هوا. البته الان بهتر شده و تعادلش هم بهتر حفظ میکنه.

مدت هاست که ساعت شب 11 میخوابه و روزا ساعت حدود 8 بیدار میشه یه شیر میخوره میخوابه تا حدوده 11 ظهر. (البته میانگین ساعاتی که بلند میشه رو زدم) (گوش شیطون کر و ماشالله شب ها خیلی کم پیش میاد که بپره و با یه ت مامانش بخوابه .) خواب خوبی داره خدا رو شکر. عصر ها هم دو بار میخوابه.

موهاش که از اول تولدش تا حالا نزدیم بلند شده و همش تو صورتشه برا همین اکثر اوقات با یک کش اونها رو می بندیم.

الان کلمات زیادی میگه. بازی کلاغ چر رو دوز داره و به کلاغ میگه کوغ . به گنجیک میگه گوده. مثل همه بچه ها علاقه خیلی خیلی زیادی به دَدَ داره. خیلی .

یکی از کلمتی که این روزا خیلی میگه بابابابابابا . است.

موقع شنیدن یک آهنگ عکس العملش همچنان زیاده مثل قبل . الان خیلی بیشتر شده. علاوه بر دست ها کمر، و سر هم ت میده و پاهاشم خم و صاف میکنه .

الان که دوم محرمه چند روزی هست که یاد گرفته وقتی با یک ریتم خاص حسین حسین حسین جان . میخونم میزنه تو سینه اش.

چون تازه راه افتاده علاقه زیادی به راه رفتن داره و اصلا نمیشینه.

یک قلعه مامانش براش درست کرده که تو انوه معمولا و گاهی که با نگاه التماس منو نگاه میکنه میگذارمش بیرون و وقتی با اعتراض مامانش مواجه میشم دورش رو میگیرم و مواظبش هستم.

هفته دیگه یه تور گرفتم با مجید شیروانی و خانومش میریم مشهد هتل الماس 2 . این دومین مشهد با آقا عماده. سال قبل هتل عماد گرفتم

عماد کوچولوی ما علاقه زیادی به توپ داره یا هرچیزی که بتونه با پاش هُل بده و ببره جلو. به نظر میرسه پاچپ و دست چپ باشه. اینو خودم چک کردم و حدث میزنم.

به نظر میرسه یه مقدار پاش رو کج میگذاره که کمی ما رو نگران کرده. برای هفته آینده دو تا دکتر خوب و فوق تخصص ارتوپد تو اینترنت پیدا کردم که میخوام ببرمش پیشش و نشون بدم.

امیدوارم چیزی نباشه و با گذشت زمان مشکلش حل بشه .

/بابا/

اقا عماد بزرگ شده و ما پیر تر و به مرگ نزدیک تر

قلمبه سلمبه صحبت کردن عماد

اربعین کربلا رفتیم

تو ,رو ,خیلی ,هم ,یه ,یک ,به نظر ,و با ,زیادی به ,خدا رو ,رو شکر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها